جدول جو
جدول جو

معنی سیاه جنگل - جستجوی لغت در جدول جو

سیاه جنگل(جَ گَ)
جنگل انبوه و با درختان کهن. مقابل تنک جنگل، سفیدجنگل، کله جنگل، کوسه جنگل. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیاه انگل
تصویر گیاه انگل
گیاهی که انگل گیاه دیگر شود و از شیرۀ آن تغذیه کند
فرهنگ فارسی عمید
(سیا سُمْ بُ)
سیسنبر. (ناظم الاطباء). رجوع به سیسنبر شود
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
گیاهی است که از شیرۀ درختان تغذیه کند وبه آنها گزند بیشتری رساند. (جنگل شناسی ج 1 ص 219)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
نام محلی کنار راه شیراز به جهرم میان بیدک و پوزۀ زرچون در 115هزارگزی شیراز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سیا سَ)
نام موضعی است در جرجان و چشمه ای است در آن موضع که بهمن نام دارد و اگر جمعی از آن چشمه آب بردارند و یک شخص از ایشان پای بر کرمی که در همان جا میباشد بگذاردآب همه آن مردم تلخ میشود. (برهان) (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
هر چیز که رنگ آن تیره و تار باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه شهرستان مهاباد. دارای 256 تن سکنه. آب آن از رود خانه مهاباد. محصول آنجا غلات، چغندر، توتون و حبوبات. در دو محل بفاصله 5 کیلومتر بنام سیاه گل بالا و پائین مشهور و سکنۀ سیاه گل بالا 130 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هَِ جَ گَ)
کامپوری
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیاه انگل
تصویر گیاه انگل
گیاهی که از شیره درختان تغذیه کند و بانها گزند رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه سنگ
تصویر سیاه سنگ
بازالت
فرهنگ لغت هوشیار
تیره، تیره رنگ، تیره فام، کبود
متضاد: بیاض، سپیدرنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد